امروز 19 دی بود
19 دی .!
سال پیش ، 19 دی ، شروع کردم به ... برگشتن
اون روزها زندگی من مثل یه فیلم وحشتناک بود که جز گریه کردن و تأسف خوردن واسش کاری نمیتونستی بکنی
خیلی دوست داشتی بفهمی قراره آخر فیلم چی بشه ... ولی نمیتونستی بیخیالش بشی
پارسال ... 19 دی ... اون فیلم مزخرف اما واقعی رو واسه همیشه متوقف کردم
نه گذاشتم دیگه پخش بشه ، نه گذاشتم که بیشتر از این بسازنش
نذاشتم دیگه بیشتر از این چهره ی ضعیفم دیده بشه
دیدم که زندگیم داره لحظه به لحظه تلخ تر میشه و من هر چی بیشتر دست و پا میزنم، بیشتر غرق میشم
تصمیم گرفتم
یا باید میمردم ، یا باید 180 درجه مسیرم و عوض میکردم
و در کمال ناباوری
در کمال ناباوری خودمو بقیه ،
180 درجه مسیرم و عوض کردم
و به راهی رفتم که تو اون روزا هیچوقت هیچوقت هیچوقت فکرشو نمیکردم
....
پارسال 19 دی
اولین شب آرامشم بعد از کلی شبهای تلخ بود
امسال 19 دی
خیلی خوشحالم ... خیلی
بقیه رو کار ندارم
ولی به خودم اثبات کردم که اگه بخوام، میتونم با کمک خدا خیلی قوی تر از اون چیزی که نشون میدم باشم ...
این یه سال هم
همه چیو ثابت کرد
شرط میبندم که ...
هیچی ...
اون موقع هزار تا انتخاب داشتم
هزار تا راه که میتونستم ...
ولی بهترین انتخاب
سکوت بود ... سکوت
تمام قصه همین بود
با تو می گفتم:
« حکایت من و تو ؟
هیچ کس نمی خواند
چه بر من و تو گذشته است ؟
- کس نمی داند
همیشه می گفتم :
«من و سکوت؟
محال است
«سکوت ، عین ِ زوال است
«سکوت ،
- یعنی مرگ !
[]
سکوت ،
نَفس ِ رضایت
سکوت ،
عین ِ قبول است
سکوت ،
- که در زمینه ی اشراق اتصال ِ به حق -
در این زمانه نزول است .
سکوت ،
یعنی مرگ .
[]
کجایی ای انسان ؟
عُصاره عصیان
چگونه مَسخ شدی
با سکوت خو کردی
تو ای فریده ی هر آفریده
- بر تو چه رفت ؟
کز آفریده ی خود
از خدای بی همتا
به لابه مرگ ِ مُفاجاة آرزو کردی ؟
شعر از شاعر عزیز : حمید مصدق
البته 19 دی کلا روز قشنگیه
چون تولد علی هم هست ...